عروس | لباس عروس | آرایش عروس | عروسی
http://www.retail.ua
http://www.mymebel.kiev.ua
www.mymebel.kiev.ua
چهارشنبه, 23 اسفند 1391 15:13

عروسی در آذربایجان

نوشته شده توسط 

 در آذربايجان بيشتر ، پسر بعد از اينکه از خدمت سربازي آمد ، براي ازدواج اقدام مي کند و اين قضيه را با مادر و خواهر خود در ميان مي گذارد و مي گويد که کدام دختر را مي خواهد . اگر در مشورت با آنها رضايت را ديد ، خواستگار به خانه دختر مي فرستد ، براي بار اول مادربزرگ و مادر و خواهر بزرگتر به  خواستگاري مي روند .

اگر پسر کسي را در نظر نداشت ، پدر و مادر کسي را معرفي مي کنند ، اگر جواب پسر ري بود که خواستگاري صورت مي گيرد ، اگر نه که نه .

براي خواستگاري پيرزن هاي فاميل مي رفتند . دختر هم خود مسئول پذيرائي مي بود که شيريني ، شربت ، چاي و ميوه رابه  ميهمان ها تعارف مي کند .

براي اينکه بفهمند دهان دختر بوي بدي مي دهد يا نه يکي از زن ها دختر را مي بوسد و وقتي دختر پذيرائي کند به  اندام او نظري مي کنند تا اگر عيب و ايرادي داشت ، بفهمند .

اگر زن ها پسنديدند ، قرار مي گذارند که مردها با هم جمع شوند که البته در منزل دختر صورت مي گيرد .

فاميل دختر براي مصلحت خواهي از هم وقت مي گيرند که بعد از چند روز جواب آري يا نه را بگويند . اگر جواب خود دختر هم مثبت بود مي گويد که اختيار من دست پدرم است ، سر مرا به هر طرف که ببرد ، خونش هم به آن طرف جاري مي شود . اگر نظر منفي داشت که به صورتي عنوان مي کند .

چند نفر براي گرفتن جواب  به خانه دختر مي روند . اگر جواب منفي بود دختر در کفش يکي از آنها ، نمک مي ريزد و آنها تا نمک را ببينند ، قضيه را مي فهمند . اگر مثبت بود ، خانه پسر فاميل ها را جمع کرده و بعد از  شام ، يک کله قند ، شال ، انگشتر و شيريني برداشته ، به خانه دختر مي روند . فاميل دختر هم جمع مي شوند . ريش سفيدي از طرف خانواده پسر شروع  به  صحبت مي کند که آمده ايم با هم فاميل شويم ، پسرمان پسر شما و دختر شما دختر و عروس ما . اگر راضي هستيد مهريه و شيربها را تعيين کنيم .

پدر دختر رضايت خودشان را بيان مي کند .  از هر دو طرف يکي ازريش سفيدان وکيل مي شود تا صحبت ها را در مورد همه امور عروسي انجام دهند و وقتي در همه امور به رضايت دو طرف رسيدند ، کله قند را مي شکنند .

هر کس سر کله قند را بردارد بعدا تحويل مادر عروس مي دهد و انعامي مي گيرد .

فرداي آن روز به  محضر ( دفتر ازدواج و طلاق ) رفته و صيغه عقد را جاري مي کنند و بعد روز جشن و شيريني خوران را تعيين مي کنند .

بعد از اينکه کله قند را شکستند ، روي سر دختر شالي مي اندازند و به  انگشتش انگشتر که معروف به  انگشتر نشانه است . اگر دختر و پسري همديگر را بخواهند و پدر و مادرشان اجازه ازدواج ندهند ، با هم از آن محل فرار مي کنند و به خانه يکي از اقوام مي روند و با کمک وساطت يک نفر مراسم عروسي را با خوشي انجام مي دهند .

در بعضي جاي ها هم تا وقتي عقد نکرده باشند حق ديدن همديگر را ندارند . براي عقد کنان يک روزي را قرار گذاشته و پسر و دختر با خواهر و زن برادرشان همه به  بازار رفته ، آئينه و شمعدان ، قرآن ، لباس عروسي ، وسايل آرايش ، چند دست لباس ، چند جفت کفش ، جوراب ، کيف ، چادر عروس ، طلا و جواهر ، حلقه عروسي ، شال سفيد ، آئينه جيبي ، دو جفت جوراب مردانه ، يک دستمال ، شانه سفيد ، قيچي ، وسايل حمام ، وسايل سفره عقد را مي خرند . اين وسايل را با چند خنچه شيريني و با يک سبد گل و مقداري کشمش تر به  خانه دختر مي فرستند .

خانواده دختر هم پسر ر ا به  بازار مي برند و برايش کت و شلوار ، جوراب ، کراوات ، لباس ، وسايل آرايشي ، لوازم اصلاح ، دستمال و حوله مي خرند . دختر را خواهران پسر به  آرايشگاه مي برند . پسر هم ماشيني را بزک کرده و با آن دختر را از   آرايشگاه  به خانه مي برد . شب يا بعد از ظهر فاميل هاي هر دو طرف در منزل دختر جمع مي شوند . اگر شيريني خوران دختر را انجام دهند ، شيريني عقد کنان را قبل از نهار در خانه پسر مي خورند . شيريني دختر را هم بعد از ظهر در خانه دختر يا تالار مي خورند .

اتاق عقد را قشنگ آرايش داده و چراغ و بادکنک و ... آويزان مي کنند .

دو تا صندلي داخل اتاق مي گذارند . سفره را باز کرده و داخل سفره ، آئينه و شمعدان ، قرآن ، جانماز ، يک کاسه آب ، گل ، شمع ، عسل ، شيريني ، کشمش ، نقل ، کيک عروس ، حلقه ، جواهر ، گردو و بادام ، شاخه نبات ، تخم مرغ ، نان سنگک ، کله قند و ... مي گذارند .

بعد ملا همه را به سکوت و نشستن روي زانوانشان دعوت مي کند و آئينه ، قيچي ، شانه ، دستمال ، جوراب هائي را که فاميل پسر روزهاي اول خريداري کرده و  به خانه دختر فرستاده بودند ، زير زانوان خود گذاشته و عقد را جاري مي کند ( بعد از خواندن صيغه عقد ، اين وسايل  به  ملا مي رسد ) . روي سر دختر و پسر شال سفيدي گرفته و هفت دختر شوهر نکرده با ريسمان هاي گره نخورده شال را مي دوزند و مي گويند : براي عروس خانم لباس بخت مي دوزيم ، الهي خوشبخت شود .

فاميل دختر چاقو يا قيچي را باز کرده زير سفره عقد مي گذارند و بالاي سر آنها قند را مي سايند . دست دختر يک شيشه جيوه مي دهند تا آن را تکان دهد يعني اينکه قلب پسر به خاطر دختر مثل جيوه بلرزد .

يک روز  به  نام آستارکوبه يا قاش آلما و يا همان آرايش صورت است که موشاطا ( مشاطه ) يا همان آرايشگر زن آمده و عروس را آرايش مي کند . وسط کار ، آرايش عروس را رها کرده و منتظر انعام  از طرف داماد مي ماند و وقتي انعام گرفت دوباره کار خود را از سر مي گيرد .

بعد از  اين روز ، روز بعد مراسم حنابندان است که در هر دو خانه عروس و داماد صورت مي گيرد .

بعد   از شام خنچه هاي حنابندان از طرف پسر  به خانه دختر و از خانه دختر هم  به سوي خانه پسر انتقال مي يابند . تا صبح مراسم رقص و شادي در هر دو خانه برپاست .

داماد را لباس پوشانده و دو نفر جوان که هنوز مجردند را ساغدوش و سولدوش ( سمت راست و چپ ) مي کنند و دست داماد و ساغدوش و سولدوش يک شمع روشن يا يک چراغ روشن مي دهند .

دست داماد و عروس و ساغدوش و سولدوش هايشان حنا مي زنند که اين شب از اين جهت معروف  به  حنابندان شده است .

رسم است که داماد اين شب نبايد بخندد و هر کس توانست داماد را بخنداند ، انعامي مي گيرد .

بعد از ظهر ميهمان هاي داماد همراه با داماد به طرف خانه دختر مي روند .  از طرف عروس هم به پيشواز آنها مي روند و در کوچه شروع  به رقص و شادي مي کنند تا داخل خانه .

از جهازيه دختر در دو نسخه صورت برداري مي کنند که هر دو طرف آن را تائيد و امضا مي کنند و هر طرف يک نسخهازآن را بر مي دارند و سپس جهاز عروس را به  خانه پسر مي برند .

عروس را آرايش کرده ، پدر يا برادر عروس يک شال قرمز دور کمر او بسته و در حالي که سه دور ، دور تنور يا چراغ روشن مي زنند ، دعاي خير او را مي خوانند . بار سوم عروس از لبه تنور مي بوسد . تا کوچه ، پدر يا برادر عروس از دست او گرفته و مي برند و از زير قرآن رد مي کنند .

تا خانه داماد هم همه جلوي عروس يا کاروان حامل عروس مي رقصند . عروس موقع رفتن دست پدر و مادر خود و لبه در خانه شان را مي بوسد .

در قديم عروس را با اسب مي بردند . کاروان عروس دور شهر چرخي مي زند و به  سوي خانه داماد مي رود . داماد و ساغدوش و سولدوش به  پيشواز عروس مي آيند و از بالاي ساختمان 3 سيب سرخ را از بالاي سر عروس پرت مي کنند . عروس را از زير قرآن رد کرده و وارد خانه مي کنند . جلوي عروس اسپند دود مي کنند و جلوي صورتش آئينه مي گيرند . جلوي در اتاق مي ايستند تا داماد به  سر عروس شيريني و نقل و سکه بريزد ..

شب ، جلوي اتاق عروس و داماد چند نفر از پيرزن ها مي ايستند ( عمه خانومي يا خاله خانومي ) و منتظر مي مانند که داماد ، دستمال باکرگي ( نشان باکرگي دختر ) را از در بيرون دهد . دستمال را پيرزن هاي مجلس ديده و مي روند . صبح دستمال را يکي به  خانه دختر مي برد و از مادر دختر انعامي جهت اين خبر خوش مي خواهد .

روز بعد عروسي به  نام دوواخ قاپما يا بنده تخت يا همان پاتختي فارس ها است . در اين مراسم اکثرا پيرزن ها جمع مي شوند و روي سر عروس شال سرخي  به عنوان دوواخ مي گذارند و پسر کوچک 7 تا 8 ساله اي سه بار سعي مي کند آن را بردارد و بار سوم برداشته و فرار مي کند و شال را روي درختي که باردار ( ميوه دارد ) است ، مي اندازد . بعد از برداشتن شال ، روي سر عروس نقل مي ريزند .

حدودا يک هفته بعد هم مراسم اياق آشما يا همان پاگشا است که دختر به  خانه پدر مي رود .

پدر عروس ، خانواده داماد را براي شام دعوت مي کند و اين اولين ديدار عروس بعد از يک هفته با پدر و مادرش و آشنايان مي باشد .

در اين مراسم هم دختر يواشکي يک چيزي را از  خانه پدر مي دزدد که اکثرا همه هم مي دانند که چه چيزي را بلند کرده است.

خواندن 3923 دفعه
Body
Background Color
Text Color
Background Image